یکم ادایی طور

# اینجا یسری اصطلاح مثلا امروزی مینویسم، صرفا جهت اینکه اگه یکی گفت معنیشو یادم نره:/
- وایب: حس و حال، انرژی
- گیوت: داغون، سر خورده
- هندل کردن: مدیریت کردن، رسیدگی کردن
- نیگا: سیاه پوست
- ایگنور کردن: نادیده گرفتن
- لینک شدن: هماهنگ شدن
- فُل: احمق، احمقانه
- کِرِنج: احمق، خنگ
- فلکس کردن: افتخار کردن و فخر فروشی
- نسل زِد: نسل جدید
- هیت کردن: ضد حال زدن، تنفر ورزی
- چیل: لش، راحت
- آنتراک، رِست، بِرِیک: استراحت یا زنگ تفریح، آخریش خیلی فوله
- پانیک ( پَنیک ): استرس زیاد و یهویی
- بورینگ: کسل کننده
- جاست فرند: رفیق عادی، صرفا دوست
- کلوز فرند: رفیق صمیمی
- سیمپ: احساسی، هول، وقتی یکی برا جلب توجه یکی خیلی تلش میکنه
- ریچ: پولدار، غنی
- مانی: پول
- دَدی: پدر، بابا
- مامی: مامان
- بِراو: داداش
- سیسی: آبجی، دخترا بهم میگن
- کریپی: ترسناک
- فِنت کردن: غش کردن
- هولد کردن: تحمل کردن، نگه داشتن
- گوست کردن: قطع ارتباط، نادیده گرفتن الکی ینفر
- کول: بامزه، سرد
- کوییز: سوال، آزمون
- فایت: جنگ و دعوا
- فایتر: جنگجو، مبارز
- لَوَند بودن: جذاب بودن واسه زنا